دانلود پی دی اف کتاب خانه کج آگاتا کریستی PDF

خانه کج اثری متفاوت در کارنامه آگاتا کریستی است که از طریق آن به بررسی عمیق مسائل خانوادگی و روانشناسی شخصیت‌ها می‌پردازد. هدف اصلی این کتاب، فراتر از یک معمای صرفاً جنایی، نشان دادن این حقیقت است که شر می‌تواند در هر جایی و در میان هر قشری، حتی در قلب یک خانواده ثروتمند و به ظاهر محترم، پنهان شده باشد. کریستی در این رمان تلاش می‌کند تا به ماهیت پیچیده‌ جنایت بپردازد و نشان دهد که انگیزه‌های آن همیشه مالی یا انتقام‌جویانه نیست، بلکه گاهی اوقات از انگیزه‌هایی عمیقاً روان‌شناختی و غیرقابل پیش‌بینی سرچشمه می‌گیرد. او با شخصیت‌پردازی دقیق هر یک از اعضای خانواده لئونیدس، آن‌ها را به عنوان مظنونان بالقوه معرفی می‌کند و به خواننده این امکان را می‌دهد که به درون ذهن هر یک نفوذ کند. هدف او ایجاد فضایی است که در آن هر فردی، حتی کودک‌ترین عضو خانواده، می‌تواند به عنوان یک قاتل بالقوه دیده شود. در نهایت، هدف کلی “خانه کج” به عنوان یک رمان جنایی این است که خواننده را تا پایان داستان در تعلیق نگه دارد و با یک پیچش داستانی غیرمنتظره، باورهای او را به چالش بکشد. این کتاب نه تنها یک داستان معمایی، بلکه یک تحلیل دقیق از ماهیت شر، پیچیدگی روابط انسانی و تأثیرات پنهان اسرار خانوادگی است که نشان می‌دهد چگونه یک خانواده، از درون، می‌تواند ویران شود.

پدرسالار ثروتمند و مرموز خانواده لئونیدس، آریستید، با مرگش توسط داروی چشمی خود، همه چیز را در خانه‌اش به هم می‌ریزد. در حالی که همسر اول او، مارسیا، سال‌ها پیش از دنیا رفته، خواهرش، ادیت، مسئولیت مراقبت از خانواده را به عهده گرفته است. آریستید با برندا، زنی بسیار جوان‌تر از خودش ازدواج کرده بود که در خانه به همراه لارنس، مربی نوه‌هایش، زندگی می‌کردند. شک و گمان‌های زیادی در مورد رابطه پنهانی بین برندا و لارنس وجود داشت. بعد از این مرگ ناگهانی، نوه آریستید، سوفیا، که نامزد چارلز هیوارد است، تصمیم می‌گیرد تا زمانی که قاتل پیدا نشود، ازدواجشان را به تأخیر بیندازد. این موضوع چارلز را وارد دنیای پیچیده و پنهان‌کاری خانواده لئونیدس می‌کند. پدر چارلز، که دستیار کمیسر اسکاتلند یارد است، به همراه بازرس ارشد تاورنر، مسئولیت تحقیق را به عهده می‌گیرند. در ابتدا، تمام شواهد به سوی برندا و لارنس، همسر دوم و معلم خصوصی خانواده، اشاره دارد. اما همانطور که داستان پیش می‌رود، مشخص می‌شود که هر یک از اعضای خانواده، از فرزندان آریستید گرفته تا نوه‌هایش، دلیلی برای کشتن او داشته‌اند. کریستی با استفاده از این موضوع، یک فضای متشنج و پر از تعلیق را ایجاد می‌کند که هر شخصیتی را در مرکز توجه قرار می‌دهد. هر کدام از این شخصیت‌ها لایه‌های پنهانی دارند که به تدریج آشکار می‌شود.

پس از کشف حقیقت تلخ مرگ آریستید لئونیدس، بازرس تاورنر و چارلز هیوارد به دنبال مدارک جدیدی بودند. تاورنر با لحنی جدی رو به چارلز کرد و گفت: «می‌خواهیم با خانم ماگدا وست صحبت کنیم.» چارلز که نام این هنرپیشه را شنیده بود، با کنجکاوی پرسید: «آیا بازیگر خوبی است؟ نامش به گوشم آشناست، فکر می‌کنم او را در چند نمایش دیده‌ام، اما به یاد نمی‌آورم کجا و کی.» تاورنر توضیح داد که ماگدا وست، بازیگری است که به موفقیت نسبی رسیده است. او در چند تئاتر مطرح وست اِند و برخی نمایش‌های سطح بالا به روی صحنه رفته، اما حرفه‌ای به نظر نمی‌رسد و بیشتر از روی علاقه بازیگری می‌کند تا نیاز مالی. او خودش نمایش‌های مورد نظرش را انتخاب می‌کند و گاهی اوقات برای اجرای آن‌ها سرمایه‌گذاری هم انجام می‌دهد. تاورنر افزود: «بازیگر بدی نیست، به خصوص در نقش‌های کمدی، اما تهیه‌کننده‌ها او را زیاد دوست ندارند. می‌گویند سر خود عمل می‌کند و برای دیگران مزاحمت ایجاد می‌کند. همچنین شایعاتی در مورد اینکه او فردی دو به هم زن است، وجود دارد. البته نمی‌دانم چقدر از این حرف‌ها درست است، اما در میان دوستان بازیگرش محبوب نیست.» در همین لحظه، سوفیا از اتاق پذیرایی بیرون آمد و با صدایی که نشان از نگرانی داشت، خطاب به بازرس گفت: «مادرم اینجاست، سربازرس.»

آگاتا کریستی رمان “خانه کج” را به عنوان یکی از آثار مورد علاقه‌اش معرفی کرده است، کتابی که به عقیده خودش یکی از بهترین کارهایش است. این رمان که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، داستان یک خانواده ثروتمند به نام لئونیدس را روایت می‌کند که در عمارت بزرگ و عجیب خود زندگی می‌کنند. داستان از زمانی آغاز می‌شود که پدرسالار ثروتمند خانواده، آریستید لئونیدس، به طرز مرموزی به قتل می‌رسد. به جای شخصیت‌های اصلی کریستی مانند هرکول پوآرو یا خانم مارپل، ماجرا از نگاه چارلز هیوارد، نامزد نوه آریستید، روایت می‌شود که برای کشف حقیقت وارد این خانواده پیچیده می‌شود. با پیشرفت داستان، همه اعضای خانواده به عنوان مظنونان بالقوه شناخته می‌شوند و کریستی به دقت لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و روابط پیچیده بین سه نسل را بررسی می‌کند. هدف اصلی این کتاب صرفاً یک معمای جنایی نیست، بلکه بررسی عمیق روانشناسی انسان و این حقیقت تلخ است که شر می‌تواند در هر جایی، حتی در قلب یک خانواده، وجود داشته باشد. این رمان به خاطر پایان غیرمنتظره و تکان‌دهنده‌اش که خوانندگان بسیاری را شوکه کرده، بسیار مشهور است و به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جنایی شناخته می‌شود.