دانلود پی دی اف کتاب یک جفت چشم آبی ابراهیم یونسی PDF

هدف کلی کتاب یک جفت چشم آبی، اثر ماندگار توماس هاردی که با ترجمه‌ی ارزشمند ابراهیم یونسی به فارسی ارائه شده است، این است که یک کاوش عمیق و تراژیک را در باب تضادهای بنیادین میان احساسات اصیل انسانی، انتخاب‌های عاشقانه و محدودیت‌های بی‌رحمانه‌ی اجتماعی و طبقاتی در عصر ویکتوریایی به نمایش بگذارد؛ هدف محوری هاردی از طریق روایت زندگی الفرید سوانکورت، که میان دو مرد با جایگاه اجتماعی متفاوت قرار می‌گیرد، این است که نشان دهد چگونه ساختارهای خشک و قوانین سخت‌گیرانه‌ی طبقاتی جامعه می‌توانند بر سرنوشت فرد چیره شوند و شور و شوق طبیعی را به تباهی بکشانند؛ نویسنده در این رمان به طور ضمنی، قضاوت‌های ظالمانه و بی‌عدالتی را که جامعه بر زنانی که مرتکب خطاها یا انتخاب‌های غیرمتعارف می‌شوند تحمیل می‌کند، به نقد می‌کشد و در نهایت، هدف ادبی او ایجاد یک اثر عاطفی است که به شدت بر عنصر سرنوشت، بخت و کنایه‌های تراژیک تأکید دارد، به‌گونه‌ای که خواننده عمیقاً با دردهای ناشی از تعارض میان عشق و عرف جامعه درگیر شود.

کشیش که برای محکم کردن سخن خود با هیجان، مشت خود را محکم بر لبه‌ی تخت می‌کوبید، با صدایی قاطع گفت: «شاید بر اساس دانش محدود شما در حال حاضر هیچ نسبتی قابل مشاهده نباشد و شما از آن بی‌اطلاع باشید، اما بفرمایید این را ببینید حضرت آقا؛ ملاحظه بفرمایید که در این سند ثبت شده است، استفن فیتس موریس اسمیث، ساکن شهر لندن، اما اصالتاً اهل روستای ککس بری بوده است؛ بله، درست همین‌جا در این کتاب ارزشمند، شما می‌توانید شجره‌نامه‌ی کامل استفن موریس اسمیث‌ها را که ریشه‌ی آن‌ها به ملک اربابی ککس بری می‌رسد، مشاهده کنید؛ درست است که شما شاید فعلاً فقط به عنوان یک خانواده‌ی متشکل از آدم‌های متخصص و کاربلد شناخته شوید که البته بسیار هم عالی است—من اصلا و ابداً آدم فضولی نیستم، اصلاً همچین سؤال‌هایی نمی‌پرسیم؛ راستش این نوع کنجکاوی‌های طبقاتی در وجود من نیست—اما با این حال، عین روز برای هرکسی روشن است که اصل و نسب شما از اشراف و نجیب‌زادگان است؛ و آقای اسمیث، من صمیمانه به خاطر اصالت خانوادگی و این نجیب‌زاده بودن موروثی، به شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم، آقا؛ و تصدیق بفرمایید، در این دوره‌ی گذار که دنیا دارد به سرعت پیش می‌رود، این رنگ اصیل خونی که شما دارید بسیار مورد توجه و پسند واقع خواهد شد.» مرد جوان در پاسخ، با لحنی عمیقاً غمگین که ابداً نشان از فروتنی تصنعی نداشت، گفت: «ای کاش قادر بودید برای ویژگی ملموس‌تر و مشهودتری که خودم به دست آورده‌ام، به من تبریک بگویید.»

در قلب داستان رمان، الفرید سوانکورت خود را گرفتار نبردی سخت و طاقت‌فرسا می‌یابد که میان ندای قلب، حکم عقل و انتظارات سنگین اطرافیانش، از جمله والدین و جامعه‌ی سخت‌گیر ویکتوریایی، در جریان است؛ او مجبور به انتخابی چالش‌برانگیز میان پیروی از عشق اصیل و رعایت چارچوب‌های سخت اجتماعی است و هاردی با یک موشکافی عمیق و روان‌شناسانه، به بررسی احساسات و تردیدهای الفرید پرداخته و به خواننده نشان می‌دهد که چگونه فشارهای نظام‌مند اجتماعی و ترس از رسوایی می‌توانند بر روابط انسانی اثر گذاشته و افراد را به سمت تصمیمات دشوار، غیرعقلانی و اغلب تراژیک سوق دهند؛ در واقع، این موضوع یک تم اصلی در آثار توماس هاردی، رمان‌نویس و شاعر برجسته‌ی جنبش طبیعت‌گرایی اهل انگلستان است که در آثارش به خوبی توانسته ابعاد چندگانه‌ی زندگی انسانی و تأثیر جبر محیط بر سرنوشت را به تصویر بکشد؛ هرچند که هاردی غالباً در دسته‌ی نویسندگان طبیعت‌گرا طبقه‌بندی می‌شود، اما در بسیاری از اشعار و حتی رمان‌هایش، رگه‌هایی قوی از ادبیات عصر روشنگری و رمانتیسیسم دیده می‌شود که به کار او عمقی فراتر می‌بخشد؛ قابل توجه است که هاردی در ابتدا حرفه‌ی معماری را انتخاب کرده بود، اما در دهه‌ی پنجم زندگی‌اش به کلی مسیر خود را تغییر داد و به صورت جدی به نوشتن و سرودن شعر روی آورد و ده‌ها رمان کلاسیک و شعر عمیق نوشت و اشعار او نیز همتراز رمان‌هایش مورد توجه و تقدیر گسترده‌ی دوستداران ادبیات قرار گرفتند و تأثیر عمیق او بر شعر مدرن انگلیسی غیرقابل انکار است، به‌طوری که امروزه از او به عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران و نویسندگان متأخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم یاد می‌شود.

کتاب یک جفت چشم آبی، که با ترجمه‌ی ارزشمند و استادانه‌ی ابراهیم یونسی، یکی از مترجمان سرشناس و تأثیرگذار ادبیات غرب در ایران، به مخاطبان فارسی زبان عرضه شده است، در حقیقت سومین رمان منتشرشده از توماس هاردی، نویسنده‌ی برجسته‌ی جنبش طبیعت‌گرایی انگلیسی، است که انتشار آن در سال هزار و هشتصد و هفتاد و سه، نقش مهمی در معرفی او به جامعه‌ی ادبی داشت؛ این رمان که هاردی آن را در دسته‌ی «عاشقانه‌ها و فانتزی‌ها» قرار داده، یک مطالعه‌ی روان‌شناختی و اجتماعی عمیق است که در فضایی روستایی و پر از محدودیت‌های انگلستان ویکتوریایی روایت می‌شود و محور اصلی داستان آن یک مثلث عشقی تراژیک حول محور شخصیت الفرید سوانکورت، یک زن جوان جذاب، قرار دارد؛ الفرید خود را ناگزیر از انتخاب میان دو مرد با پیشینه‌های متضاد می‌بیند: استفن اسمیت، مردی با آرزوهای بزرگ اما جایگاه اجتماعی پایین که نماینده‌ی عشق خالص و ناشی از احساسات طبیعی است، و هنری نایت، مردی محترم، باثبات و از نظر طبقاتی پذیرفته‌شده که نماد امنیت و عقلانیت اجتماعی به شمار می‌آید؛ هاردی از طریق این کشمکش عاطفی، به نقد موشکافانه‌ی فشارهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه قضاوت‌های سخت‌گیرانه‌ی جامعه، به‌ویژه درباره‌ی زنان، می‌تواند بر سرنوشت آن‌ها چیره شود و انتخاب‌ها و روابط انسانی را به سمت سرنوشتی محتوم و غم‌انگیز سوق دهد؛ بنابراین، این کتاب نه تنها یک داستان عاشقانه‌ی جذاب، بلکه یک اثر انتقادی مهم درباره‌ی تقابل میان آزادی فردی و جبر اجتماعی است.