دانلود پی دی اف کتاب نفرین زمین جلال آل احمد PDF

نویسنده در این کتاب به شکلی عمیق و موشکافانه به مقایسه زندگی روستایی و شهری می‌پردازد و تفاوت بنیادین میان آن‌ها را در رابطه مردم با زمین و خاک می‌داند. در این اثر، زندگی روستایی نه تنها به عنوان یک محیط فیزیکی، بلکه به عنوان یک جهان‌بینی کاملاً متفاوت به تصویر کشیده می‌شود؛ جایی که بقا، فرهنگ و هویت افراد به صورت مستقیم به زمین وابسته است. این در حالی است که زندگی شهری، به دلیل جدایی از این وابستگی، با نوعی ازخودبیگانگی و بی‌ریشگی همراه است. طرح کلی داستان به صورت روایت‌گونه و شیوه آن واقع‌گرایانه است و نویسنده با صحنه‌سازی‌های مؤثر و تصویری دقیق، به توصیف جزئیات زندگی در روستا می‌پردازد. این توصیفات گاه با تصاویری پراکنده و ذهنی درآمیخته می‌شوند که احساسات درونی و تأملات نویسنده را منعکس می‌کنند و به داستان عمق بیشتری می‌بخشند. با وجود اینکه زبان داستان در نگاه اول تا حدی قدیمی به نظر می‌رسد و از واژگان و ساختارهای سنتی استفاده می‌کند، اما در اصل از الگوی داستان‌های جدید اروپایی پیروی می‌کند؛ به این معنا که با تمرکز بر روان‌شناسی شخصیت‌ها، تقابلات درونی و واقعیت‌های عریان اجتماعی، سبکی نوین و متفاوت را در ادبیات ایران پایه‌گذاری کرده است. این تلفیق ماهرانه از سنت و مدرنیته، کتاب را به اثری ماندگار و مهم در تاریخ ادبیات ایران تبدیل کرده است.

چه خوب شد که بالاخره مرده‌شورخانه را ساختیم و به فکرش افتادیم، وگرنه با این سرمای خشک و طولانی و این حجم بالای مرگ‌ومیر زمستانه، حسابی در کار خود درمی‌ماندیم و اوضاع از دست‌مان در می‌رفت. با خود فکر می‌کردم که مردم این روستا پیش از این چه می‌کرده‌اند، با این سرمای گزنده و جوی آبی که درست از میان ده می‌گذشت و شب‌ها یک‌سره یخ می‌بست. آب از سرچشمه قنات، تا زمانی که در میان کوچه‌ها و در پناه دیوارهای سنگی جریان داشت، به اندازه کافی گرما و حرکت داشت که به پای درخت‌ها برسد و از زیر پل‌های چوبی بگذرد. اما همین که به میدانگاه روستا می‌رسید و جریانش آرام می‌شد، باد سرد به صورت مستقیم به سطح آن می‌خورد و آن را در یک لحظه منجمد می‌کرد. صبح روز بعد، منظره‌ای تماشایی بود که بچه‌ها با شادی بر روی صفحه‌ای پهن و صیقلی از یخ، که اطراف جوی را فراگرفته بود، سرسره بازی می‌کردند. من از جاهای دیگر تجربه داشتم و می‌دانستم که زمستان در دهات بیشتر فصل مرگ و میر پیرهاست، اما یادم نبود که هر جایی حکم و عادت خاص خود را دارد. جاهای دیگر یا دهات مرطوب شمالی بودند و یا در وسط یک جلگه قرار داشتند. اما این روستا، بر دامنه‌ی کوهی بنا شده و بادگیر است و چه سرمای سوزناکی دارد! سرمایی که تا مغز استخوان انسان نفوذ می‌کرد و نفس را در سینه حبس می‌کرد.