دانلود پی دی اف کتاب علم اقتصاد: پیشرفت رکورد یا انحطاط؟ و. جانسون PDF

هدف کلی و اساسی کتاب علم اقتصاد: پیشرفت، رکود یا انحطاط؟ نوشته‌ی و. جانسون، این است که یک بازبینی انتقادی و بنیادین را در رابطه با وضعیت کنونی و مسیر آینده‌ی خود علم اقتصاد آغاز کند و این اثر را از یک بحث صرفاً اقتصادی به یک گفت‌وگوی روش‌شناختی و فلسفی ارتقا دهد؛ هدف اصلی نویسنده این است که با زیر سوال بردن مفروضات و ابزارهای تحلیلی رایج، به ارزیابی بی‌طرفانه‌ی این موضوع بپردازد که آیا رشته‌ی اقتصاد با وجود پیشرفت‌های نظری، توانسته است به شکلی مؤثر، به حل چالش‌های بزرگ و واقعی جهانی مانند نابرابری‌های فزاینده، بحران‌های مالی و تغییرات اقلیمی پاسخ دهد یا خیر؛ در واقع، این کتاب با محوریت قرار دادن پرسش از کارآمدی و ارتباط عملی نظریه‌های اقتصادی، به دنبال آن است که نشان دهد اصرار بر مدل‌های ریاضیاتی پیچیده و عدم توجه به ابعاد اجتماعی و اخلاقی، ممکن است علم اقتصاد را به سمت رکود فکری و انحطاط در ارتباطش با دنیای واقعی سوق داده باشد و از این رو، هدف نهایی آن، تحریک جامعه‌ی اقتصاددانان به یک بازاندیشی عمیق و ایجاد تغییر در جهت‌گیری‌های روش‌شناختی و تحقیقاتی است.

کتاب علم اقتصاد: پیشرفت یا انحطاط؟ نوشته‌ی و. جانسون، به عنوان یکی از آثار مهم، تأمل‌برانگیز و بحث‌برانگیز در حوزه مطالعات اقتصادی و روش‌شناسی علم، شناخته می‌شود که محور اصلی آن نه صرفاً تبیین نظریه‌های اقتصادی، بلکه بررسی انتقادی و خودآزمایی درونی خود رشته‌ی اقتصاد است؛ این کتاب با نگاهی موشکافانه و تحلیلی، به ارزیابی روندهای اخیر، جهت‌گیری‌های فکری غالب و مفروضات بنیادی که جامعه‌ی اقتصاددانان بر آن‌ها بنا شده، می‌پردازد و به‌طور جدی این پرسش را مطرح می‌کند که آیا علم اقتصاد واقعاً در مسیر پیشرفت مستمر، کارآمد و مرتبط با دنیای واقعی قرار دارد یا اینکه به دلیل اصرار بر مدل‌های ریاضیاتی پیچیده و فاصله گرفتن از واقعیات اجتماعی و بحران‌های بشری، دچار نوعی رکود روش‌شناختی یا حتی انحطاط شده است؛ این اثر ضمن بررسی دستاوردهای اخیر، چالش‌های عمده‌ی موجود در این حوزه، از جمله ناتوانی در پیش‌بینی بحران‌های مالی و عدم کفایت در حل نابرابری‌های اجتماعی را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد و از این رو، اثری است که خواننده را به یک بازاندیشی عمیق درباره‌ی اعتبار، کاربرد و آرمان‌های بلندمدت علم اقتصاد فرامی‌خواند.

محتوای غنی این کتاب با یک تحلیل موشکافانه از پیشرفت‌های علمی اخیر در حوزه‌ی علم اقتصاد آغاز می‌شود و نویسنده به بررسی دقیق این موضوع می‌پردازد که چگونه این تحولات نظری و روش‌شناختی بر ساختارها و مناسبات جوامع مختلف در سراسر جهان تأثیر گذاشته‌اند؛ در بخش مهم و انتقادی کتاب، نویسنده با صراحت، به چالش‌ها و مشکلات بنیادینی اشاره می‌کند که امروز علم اقتصاد با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند و در این میان، مواردی همچون نابرابری‌های فزاینده‌ی اقتصادی و اجتماعی، بحران تغییرات اقلیمی و پیامدهای گسترده‌ی جهانی‌سازی را به عنوان موانع جدی بر سر راه پیشرفت پایدار علم اقتصاد مورد بحث قرار می‌دهد؛ این اثر شامل تحلیل‌های عمیق و چندجانبه‌ای از روندهای جاری اقتصادی و تأثیرات پیچیده‌ی آن‌ها بر زندگی افراد و ساختارهای اجتماعی است و برای ارزیابی این مسائل گوناگون، نویسنده به جای اتکا به یک مکتب فکری واحد، با استفاده از رویکردهای متنوع و نوآورانه در حوزه‌ی اقتصادی به بررسی مسائل پرداخته و در نهایت، دیدگاه‌های جدید و ساختارشکنانه‌ای را برای فراتر رفتن از بن‌بست‌های فکری سنتی ارائه می‌دهد.

کتاب علم اقتصاد: پیشرفت، رکود یا انحطاط؟ (Science of Economics: Progress, Stagnation, or Decline?) که اثری تحلیلی، انتقادی و مهم نوشته‌ی و. جانسون به شمار می‌رود، یک کاوش فلسفی و روش‌شناختی درباره‌ی وضعیت و جهت‌گیری‌های فکری علم اقتصاد در دوران معاصر است و به دلیل ماهیت چالشی خود، مخاطبان گسترده‌ای از جمله پژوهشگران، دانشجویان علوم اجتماعی و اقتصاددانان را به تأمل واداشته است؛ این اثر فراتر از یک متن صرفاً اقتصادی، به بررسی دقیق و موشکافانه‌ی این موضوع می‌پردازد که آیا رشته‌ی اقتصاد با تمام پیشرفت‌های نظری و مدل‌سازی‌های پیچیده، توانسته است به شکلی مؤثر، به حل مسائل واقعی و حاد جهانی پاسخ دهد یا خیر؛ نویسنده در این کتاب با یک نگاه کاملاً بی‌طرفانه، مفروضات اساسی و ابزارهای تحلیلی غالب در مکاتب فکری رایج را زیر سؤال می‌برد و به نقد این موضوع می‌پردازد که آیا اصرار بر استفاده‌ی بیش از حد از مدل‌های کمی و ریاضیاتی منجر به تولید نظریه‌هایی نشده است که از واقعیات اجتماعی، عوامل انسانی و بحران‌های اخلاقی فاصله گرفته‌اند؛ محتوای کتاب به طور خاص بر ارزیابی عملکرد علم اقتصاد در مواجهه با چالش‌های بزرگ و جهانی نظیر نابرابری‌های فزاینده‌ی درآمدی، بحران‌های مالی و عدم توانایی در پیش‌بینی آن‌ها، و همچنین معضل پیچیده‌ی تغییرات اقلیمی تمرکز دارد و این پرسش حیاتی را مطرح می‌کند که آیا این رشته‌ی علمی واقعاً در حال پیشرفت است، یا به دلیل تصلب فکری بر پارادایم‌های قدیمی، دچار نوعی رکود روش‌شناختی شده و یا حتی از نظر اخلاقی و کاربردی در حال انحطاط است؛ به طور کلی، جانسون از طریق این اثر، جامعه‌ی دانشگاهی را به یک بازاندیشی عمیق درباره‌ی اعتبار علمی، کاربرد عملی و مسئولیت‌های اجتماعی علم اقتصاد در قبال بشریت فرا می‌خواند.